سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشروطه

از ناصر الدین شاه نامه ای دیدم که در سال 1306 ه. ق نوشته شده بود ، در مورد عدم اگاهی توده مردم از مشروطه شوخی جالبی می کردند که مرحوم حسن ادیب هروی هم آن را در تاریخ آورده است .
یک روز در سفارت انگلیس دیدند کسی گریه می کند ، از او علت را پرسیدند ، پاسخ داد من سه روز است که می گویم زنده باد مشروطه اما هنوز یک تکه مشروطه به من نداده اند .
کیهان فرهنگی سال 1367 ، پنج دیماه    ص 5           محمد اسمعیل رضوانی

داور اسرائیلی

سلام .
نمی دونم کدوم شما بازی روز جمعه پیروزی و فولاد خوزستان رو دیدید ، خود من زیاد اهل فوتبال نیستم ولی از بیکاری و در موقع استراحت برای بدر کردن خستگی درس خوندن ، نشستم به دیدن بازی .
مطلب جالب این بود که داور یکی دو بار به ضرر پرسپولیس سوت زد ( البته اهل نظر دادن درباره قضاوت نیستم و قضاوت با صاحب نظرای داوری ) و بلافاصله تماشاچی های طرفدار پرسپولیس شروع می کردن به شعار دادن بر علیه داور ، شعارشون هم این بود که داور اسرائیلی !!!
و البته این قضیه بیش از دوبار تکرار شد .


داور اسرائیلی

سلام .
نمی دونم کدوم شما بازی روز جمعه پیروزی و فولاد خوزستان رو دیدید ، خود من زیاد اهل فوتبال نیستم ولی از بیکاری و در موقع استراحت برای بدر کردن خستگی درس خوندن ، نشستم به دیدن بازی .
مطلب جالب این بود که داور یکی دو بار به ضرر پرسپولیس سوت زد ( البته اهل نظر دادن درباره قضاوت نیستم و قضاوت با صاحب نظرای داوری ) و بلافاصله تماشاچی های طرفدار پرسپولیس شروع می کردن به شعار دادن بر علیه داور ، شعارشون هم این بود که داور اسرائیلی !!!
و البته این قضیه بیش از دوبار تکرار شد .


کشکول تاریخ

وقتی زن میرزا محمد خان قوام
الملک در شیراز فوت کرد ؛ قوام در مجلس سوگواری نشسته مردم از او دیدن می کردند .
طبقه سوم محلات شهر به هیئت اجتماع برای سر سلامت گوئی کلانتر فارس امدند ، کل رجب
نماینده و خطیب یکی از این دسته ها برای اظهار همدردی گفت :

آقای قوام گمون نکن ( گمان نکن
) که تنها عیال تو مرده بلکه عیال یک فارسی به رحمت خدا رفته است ...!!

از قراری که می گویند حتی قوام
الملک هم از این بیان مضحک نتوانسته بود از خنده خواداری کند .

شرح زندگانی من ج 1               عبدالله مستوفی            ص 38



شاه عباس دلقک دیگری به نام کل
عنایت داشته است که با او ( با شاه ) بی ملاحضه شوخی می کرده و هر چه می خواسته می
گفته است .

نوشته اند که در یکی از جنگ
های ایران و عثمانی همین که دو سپاه در برابر هم صف آرائی کردند چون عده سواران
عثمانی بر او مستولی گشت ، از شیخ بهاء الدین محمد عاملی پرسید چه باید کرد ، شیخ
در جواب گفت که راه حیله و تدبیر بسته است و جز خدای بزرگ امیدی نیست باید وضو
بسازی و دو رکعت نماز گزاری و نصرت و پیروزی را از خداوند به دعا بخواهی .

کل عنایت دلقک که در آن مجلس
حاضر بود خنده ای کرد و به شیخ گفت :

یا شیخ این پادشاه اکنون از
ترس در حالتی است که نمی تواند خود را نگاه دارد و اگر وضو بسازد فورا باطل خواهد
شد !

شاه عباس را از این سخن خنده
گرفت ولی به زحمت خودداری کرد ... و سرانجام نیز در آن جنگ پیروز شد .

زندگی شاه عباس              نصرالله فلسفی