فاتحه مشروطه
3836/3 –
فاتحه برای مشروطه
پیروزی آزادیخواهان و انقلاب مشروطه دیری نپایید و با یورش استبداد از پا در آمد . اشرف الدین گرگانی (نسیم شمال) پس از سرکوب مشروطه خواهان شعر زیر را در وصف حال و هوای آن روزگار گفته است :
رفت از دار فنا مشروطه رحمت الله علی مشروطه
مجلس فاتحه بر پاسازید قاری خوب مهیا سازید
رحمت الله علی مشروطه
جمع گردید همه با تب و تاب ! مجلس فاتحه خوانی به شتاب!
صرف گردید چو قلیان و گلاب پس بخوانید همه بهر ثواب :!
رحمت الله علی مشروطه
رخت پاکیزه بپوشید همه ! بهر مشروطه بکوشید همه !
همچو زنبور بجوشید همه ! بهر مشروطه بکوشید همه
رحمت الله علی مشروطه
فرش و قالیچه ز کرمان آرید ! گل گلدسته ز کاشان آرید!
آب نارنج ز گیلان آرید! ماهی و مرغ و فسنجان آرید!
رحمت الله علی مشروطه
پس بیارید به صد سوز و گداز! روضه خوانی که بود خوش آواز !
از پس روضه و تعقیب و نماز! هی بخوانید به آواز حجاز:!
رحمت الله علی مشروطه
ما سخن های نهایی داریم ! مجلس فاتحه خوانی داریم !
باز امید جوانی داریم ! سوی مجلس نگرانی داریم!
رحمت الله علی مشروطه
لوطیان خوب به ما حقه زدند ! طرز مرغوب به ما حقه زدند !
عکس مطلوب به ما حقه زدند ! در «دزاشوب» به ما حقه زدند !
رحمت الله علی مشروطه
بود اگر گردن مشروطه کلفت ! پس چرا زود به یک تیر بخفت؟ !
نعمتی بود ز کف رست به مفت! واعظی بر سر منبر می گفت !
لعنت الله علی مشروطه
اهل تهران چو نشان ها دادند ! اهل تبریز چه جانها دادند !
اهل گیلان چو جوانها دادند ! آخر این شعر به آنها دادند!
رحمت الله علی مشروطه
علم اگر نیست عمل هم خوب است ! اصل اگر نیست ، بدل هم خوب است !
قند اگر نیست عسل هم خوب است! خواندن شعر و غزل هم خوب است!
رحمت الله علی مشروطه
حیف از آن زحمت بی حاصل ما ! حل نشد عاقبت این مشکل ما !
«دده بزمار» شده خوشگل ما! دل ما ، وای دل ما، وای دل ما !
رحمت الله علی مشروطه
یزد و کاشان و فراهان و عراق ! قم و قزوین و خراسان و نراق !
قصر شیرین و و کرند و پل طاق! بر زبان همه با زور و چماق : !
رحمت الله علی مشروطه
خلق از جان همه بیزار شدند ! زارعین جمله گرفتار شدند!
کسبه یکسره بیکار شدند ! اغنیا داخل این کار شدند !
بود مال فقرا مشروطه ! رحمت الله علی مشروطه !